
1-ابطال تمبر:مبلغی مالیات است که بطور علی الحساب از مودی )وکلا(در قبال فروش
تمبر یا پرداخت مبلغ تمبر اخذ می شود.
2-ابلاغ:از ریشه بلغ به معنی رسیدن،رساندن،رساندن نامه یا سندی به طرف مخاطب
)حقوقی( به تازی به معنی رسانیدن است.در زبان فارسی به معانی-1:فرمانی که
متضمن ضغل دولتی به نام کسی است. -2نظامنامه های وزارتی )ابلاغ وزارتی(این در
وقتی است که ناظر بخصوصی مورد نظر باشد.آن را دستور وزارتی هم نامیده اند-3.
رساندن اوراق دعوی و اوراق اجرایی و اظهار نامه ها و احکام دادگاه ها به کسی که
هدف آگاه کردن اوست).ادبی(رسانیدن.گذاردن.ایصال.انهاء.انذار.
3-ابلاغ قانونی:رساندن اوراقی که به حکم قانون و بنا به دلیلی از جمله عدم حضور یا
عدم دسترسی شخص مورد نظر صورت پذیرد).حقوقی(هرگاه اوراق قضایی به وکیل
ابلاغ شود یا الصاق به اقامتگاه او کنند یا در روزنامه آگهی کنند ابلاغ قانونی است.در ابلاغ واقعی به کار می رود.
4-اثبات:ثابت کردن،امری یا مطلبی را به اثبات رساندن)حقوقی(در علم حقوق،اقامه
دلیل است بر مورد دعوی به منظور اطلاع یافتن از آن.مصدر آن،در فارسی اثبات کردن
است.در فقه اثبات در برابر ثبوت بکار می رود.اولی مرحله ی وجود ذهنی است و دومی مرحله ی وجود خارجی).ادبی(نیک شناختن کسی را و برجای داشتن اورا.بجای داشتن.
5-اجراییات:اداره یا واحدی در یک مرجع ذی صلاح که اقدام دستور یا فرمانی را به
مرحله ی انجام می رساند).حقوقی(نام اداره یا دایره یا شعبه ی اجرای احکام دادگاه ها یا اجراء اسناد رسمی و چک یا اجرای تخلفات رانندگی است.اجرائیه:ورقه رسمی که با
رعایت تشریفات در مراجع قضایی یا اداری تهیه می شود و در آن،دستور اجراء حکم
دادگاه و یا مضون سند لازم الاجراء و یا دستور معین قانونی)مانند اجراء مالیاتی و شهرداری(داده می شود.اجرائیه ای را که دادگاه صادر می کند اجرائیه دادگاه نامیده می شود.
6-احتساب:به حساب آوردن و شماردن)حقوقی(در لغت تازی به معنی شمردن،انتظار
مزد داشتن،انگار بر فعل کسی کردن.در قدیم آنکه مامور برقراری نظم در شهرها بود و معترض اعمال خلاف مردمان می شد او را محتسب می خواندند که بیشتر کارهای
دادستان امروزه را صورت می داد).ادبی(شماره کردن و آزمودن.بشمار آوردن.مزد و ثواب
چشم داشتن.مزد بیوسیدن.مزد چشم داشتن.
7-احراز:محرز شدن و به حالت یقین و اثبات رسیدن)حقوقی(نهادن کالا وامتعه و مال
منقول در حرز مانند صندوق،دیوار محصور،سیم خاردار،نرده و امثالهم در سرقت از حرز بحث می شود).ادبی(فراهم آوردن.جمع کردن.در حرز کردن.جائی استوار کردن.جای دادن.بازداشتن.
8-ادعا:دعوی چیزی یا مالی یا مطلبی را نمودن)حقوقی(خواندن،آرزو خواستن،دعوی
کردن،در اصطلاح عبارت است از اظهار چیزی به صورت اخبار به زبان دیگری و یا برخلاف واقع مانند ادعای نبوت کردن):ادبی(دعوی کردن.حق باشد یا باطل.دعوی کردن بر کسی.دعوی کردن به چیزی.
9-ارائه:از ریشه کلمه رثا به معنی دیدن گرفته شده است.در فقه هم کلمه رباء کار
یعنی کاری را برای دیدن مردم انجام دادن که البته فاقد هرگونه ارزش معنوی می باشد.در مواردیکه قانونگذار از کلمه ارائه استفاده نموده معنی آن این است که پس از
رویت موارد موردنظر و بررسی لازم می بایست موارد ارائه شده به شخصی که آنها را
ارائه نموده عودت و برگردانده شود درست بر خلاف تسلیم.بعنوان مثال در قانون
مالیاتهای مستقیم در خصوص دفاتر و اسناد و مدارک عنوان شده مودی مالیاتی باید
اسناد و مدارک و دفاتر خود را ارائه نماید.یعنی پس از بررسی لازم اسناد و مدارک و
دفاتر ارائه شده باید به مودی مالیاتی برگردانده شود.
10-ارزیابی:رسیدن به قیمت یک چیز و یا تحلیل موضوعی.مبلغی که بعنوان ارزش
چیزی تعیین می شود.فرآیند تعیین یا برآورد ارزش چیزی).حسابداری(به عمل تعیین
قیمت،نتیجه و یا گزارش آن اطلاق می شود).ادبی(عمل یافتن ارزش هر چیز.تقویم.
11-استاندارد های حسابداری:قواعد شناخت و اندازه گیری عناصر حسابداری،تهیه و
ارائه گزارش های مالی و افشای اطلاعات که در حسابداری و گزارشگری مالی باید رعایت شود.استاندارد های حسابداری ممکن است به موجب قوانین و مقررات یا
مصوبات مراجع حرفه ای یک کشور وضع و لازم الاجراء شوند و یا به صورت عرف مورد
پذیرش حسابداران و جوامع حسابداری یک کشور قرار بگیرد و متداول باشد).حسابداری(اصطلاحی است آمریکایی و حاکی از اصول،ضوابط و معیار هایی است
که بطور کلی و به اختصار و نه شرح ریز به وسیله ی انجمن حسابداران رسمی آمریکا
وضع و تدوین و رعایت آنها از طرف اعضای انجمن مزبور خواسته شده است.در ایران
هم استاندارد هایی به وسیله سازمان حسابرسی انتشار یافته است که بر ویژگی های
حسابرس،اجرای عملیات حسابرسی و گزارش حسابرس تاکید دارد.قواعد شناخت و
اندازه گیری عناصر حسابداری،تهیه و ارائه گزارشهای مالی و افشای اطلاعات که در
حسابداری و گزارشهای مالی و افشای اطلاعات که در حسابداری و گزارشگری مالی باید رعایت شوند.
12-استعلام:طلب دانستن و کسب آگاهی کردن)ادبی( پرسیدن چیزی.آگاهی
خواستن.پرسیدن.طلب دانستن.آموزانیدن خواستن.آگاه کردن خواستن.پرسش.دانستن
خواستن.
13-استنکاف:نپذیرفتن و قبول نکردن در مقابل تمکین کردن)ادبی(ننگ داشتن.عار
داشتن.عیب داشتن.امتناع کردن.اباء.استنکاف کردن.امتناع کردن.ابا کردن.پی گم کردن.بزرگ منشی نمودن.برگردیدن.عدول کردن.
14-اسناد:جمع سند،نوشته هایی که می تواند مقابل استناد باشد اعم از اینکه رسمی
بوده یا عادی.هر مدرک کتبی که بروجود حقی،طلبی،بدهی و یا انجام معامله ای و شرایط و طرز واریز آنها دلالت کند).حقوقی(نوشته هایی است که برای اثبات دعوی یا
دفاع و مانند اینها به کار رود خواه در امور قضایی باشد یا در امور اداری در دادگستری
و غیر آن.مانند اسناد حسابداری،اسناد پرداختنی،اسناد ثبت احوال،اسناد رسمی).ادبی(ج سند.اسناد بهادار،اوراقی که دارای ارزش مالی هستند.
15-اسناد رسمی:اسنادی که توسط مقامات صلاحیتدار )ماموران دولتی،اسناد تنظیمی
در دفترخانه ها(در چارچوب قانون تهیه و تنظیم شده باشد.
16-اسناد عادی:هر نوع سندی که در قالب سند رسمی نگنجد.
17-اسناد و مدارک مثبته:سند ها و نوشته هایی که قابل قبول و اثبات باشد.
18-اعتراض:مخالفت نمودن با موضوع یا مواردی که موافق با میل نباشد)حقوقی(عارض
شدن،حائل شدن،منع کردن،انکار قول و فعل کسی چنانچه محتسب می کرد.عرضه
کردن کالا برای فروش،مطلق عرضه کردن،واخواهی یعنی انکار قول یا فعل کسی.
19-اعتراض به برگ مطالبه:اعتراض کتبی مودی مالیاتی به برگ مطالبه که ظرف مدت
مشخص شده از تاریخ ابلاغ برگ مطالبه به مرجع ذی ربط تسلیم می شود.
20-اعتراض به تشخیص:به مفهوم بیان کتبی عدم موافقت با تشخیص مقام مالیاتی
است که به مرجع مربوطه تسلیم می گردد